9 د ي










 



به نظر مي‌رسد پرده برداشتن از واقعيت‌ها درباره نقش يک جريان خاص در گسترش فساد به‌ويژه در حوزه مسکن، سبب شده تا محاسبات اتاق فکر اين جريان کاملاً به هم ريخته و آنها را در مقابل مطالبه عمومي مردم قرار دهد.  

برآشفتگي رومه‌هاي زنجيره‌اي از شهامت صداوسيما در پخش مستند «رؤياي آجري »


چرا صداوسيما بايد زبان گوياي مردم باشد؟/ تحريف کنندگان واقعي مرحوم هاشمي چه کساني هستند؟



به نظر مي‌رسد پرده برداشتن از واقعيت‌ها درباره نقش يک جريان خاص در گسترش فساد به‌ويژه در حوزه مسکن، سبب شده تا محاسبات اتاق فکر اين جريان کاملاً به هم ريخته و آنها را در مقابل مطالبه عمومي مردم قرار دهد.



گروه فرهنگ-رجانيوز: در هفته‌اي که گذشت مستندي با عنوان «رؤياي آجري» از شبکه مستند سيما پخش شد. مستندي که به صورت تحليلي و مبتني بر اسناد و تصاوير ديده‌نشده، سياست‌گذاريِ مسکن در ايران را از زمان پهلوي‌ها تا امروز بررسي کرده است. 

 

به گزارش رجانيوز، در اين مستند به نقش مثبت و منفي رجال تاثيرگذار در حوزه مسکن بي هيچ غرض‌ورزي و جناح‌بندي سياسي پرداخته شده است. به عنوان نمونه در قسمت سوم، قهرمان داستانِ ماجراي زمين شهري، هاشمي رفسنجاني است؛ يا در قسمت پنجم که به نقش مخرّب مرحوم هاشمي رفسنجاني و غلامحسين کرباسچي مي‌پردازد، قهرمان داستان، عباس ي است. اما اين مستند پس از اتمام، با واکنش همين افرادي روبرو شد که در بخش‌هايي از مستند، قهرمان اصلي بودند. واکنش‌هايي که اثر خود را در تيتر اصلي چهار رومه و تيترهاي صفحات اول رومه‌هاي منتسب به جرياني خاص برجا گذاشته است.

 


 

اما عامل اصلي اين اتفاق چيست؟ به نظر مي‌رسد پرده برداشتن از واقعيت‌ها درباره نقش يک جريان خاص در گسترش فساد به‌ويژه در حوزه مسکن، سبب شده تا محاسبات اتاق فکر اين جريان کاملاً به هم ريخته و آنها را در مقابل مطالبه عمومي مردم قرار دهد. 

 

جرياني که هميشه با سوار شدن بر روي ارعاب مردم از جنگ يا بزرگ‌نمايي مسائلي چون گشت ارشاد و حجاب اجباري، سعي در جمع‌آوري رأي در انتخابات‌ها داشت، حالا خود را چند ماه مانده به انتخابات رياست‌جمهوري، مقابل چشمان خود پرونده‌اش را در حوزه مسکن مي‌بيند. مساله اي که باعث شده مردم احساس کنند، ترس از جنگ يا حجمه روي ماجراي حجاب، پوششي بوده بر فساد گسترده اين جريان خاص روي ماجراي سقف بالاي سر مردم.

 

لذا ايجاد هجمه‌اي رسانه‌اي عليه صدا و سيما در دستور کار اين جريان قرارگرفته تا حداقل توليد و پخش چنين آثاري را متوقف سازند. آثاري که مردم را نسبت به عملکرد قبيله‌گرايانه اين جريان خاص مطالبه‌گر مي‌کند. 

 

عمليات رسانه‌اي‌شان را هم به دست تنها چهره تقريباً مقبول خاندان هاشمي سپردند تا با ادعاي تحريف هاشمي فضا را براي تخريب صد او سيما هموار کنند.

 

اما از آنجا که با‌ سر و صدا و هياهو، نمي‌توان پرده از واقعيات برداشت، رومه‌هاي امروز اين جريان، عرصه تناقض‌هاي جالبي شد. مثلاً رومه اعتماد تيتر خود را به مشکل 45 ساله خانه‌هاي خالي اختصاص داده، درحالي که بالاي همين تيتر عکس محسن هاشمي است با ادعاي تحريف!

 


 

اين همه تناقض از کجاي اين جريان بيرون مي‌زند؟ آيا جز اين است که مستند رؤياي آجري، ريشه اصلي خانه‌هاي خالي را در رفتار ميرحسين موسوي، اکبر هاشمي رفسنجاني، محمد خاتمي و حسن روحاني جستجو کرده و يافته است؟ 

 

درجاي ديگري رومه جمهوري اسلامي با ادعاي اينکه رؤياي آجري، مديريت دوره هاشمي را با مديريت دوره فرح پهلوي، يکي دانسته، صداوسيما را آماج حملات خود کرده و رومه اعتماد در همين روز با استناد به رومه آيندگان! مرتبط با دوران فرح پهلوي، معتقد است مشکل مسکن با اين شکل و شمايل، ريشه‌اي ماقبلِ انقلابي دارد. خب مگر رؤياي آجري جز همين را گفته است؟ 

 

اما در رد ادعاي محسن هاشمي شايد خواندن اين بخش از خطبه‌هاي هاشمي رفسنجاني کافي باشد. او در خطبه‌اي که به «خطبه تجمل» معروف شد گفته: «يکي از چيزهايي که انحراف بود در جامعه ما و هنوز هم هست متاسفانه، هنوز نتونستيم اصلاح بکنيم،{در}اين مملکت هرجا نقطه خوش آب و هوا و منظره خوبي وجود داشت، طاغوت‌ها و رفاه‌طلب‌ها و آنهايي که کاري به اسلام نداشتند مال آنها بود و مسلمانها را هميشه توي مناطق غيرمناسب فکر مي‌کردند جاشونه. شمال شهر هرجايي که جاي بهتريه، مال آنها بود. مناطق لب دريا{را} آنها تصرف مي‌کنند. مناظر خوب، مراتع و جنگل‌ها را، کوهستانها و اينها را آنها تصرف مي‌کردند. کأنّه اصلاً اينه؛ آدمي که مسلمونه يه چنين فرهنگي داره، مي‌شد البته؛ حالا ما خيلي تلاش کرديم اينها را به هم بزنيم، ولي هنوز اينطوري نشده. يه فرهنگي وجود داره که آدم‌هاي متدين و مقدس و حزب اللهي زندگي‌شون مساوي است با جاهاي بدمنظره و بي زينت و چيزهاي نامناسب. يه وقت بحث سر اينه که اينها نميخوان اسراف کنند اين درسته. يه وقت زينت همراه با اسرافه، جامعه‌اي که فقير داره اسراف توش واقعاً گناهه. گناه بزرگه که نبايد مرتکب بشوند. يه وقت اينه که اين يه فرهنگ بشه، توي جامعه. من اين را خطر براي جامعه اسلامي مي‌دونم. يه فرهنگ بشه که اصلاً  مقدس بودن و حزب اللهي بودن و متدين بودن و متعهد بودن و اهل آخرت بودن مساوي است با اينکه آدم جلمبر باشه و قيافه‌ش يه قيافه قابل رؤيتي نباشه. اين گناهه. اين درست نيست. اسلام با اين مبارزه کرده. خذوا زينتکم عند کل مسجد.»

 




Video Player






 


 







انتشار براي اولين بار؛ فيلم خطبه معروف به «مانور تجمل» 






 

در ادامه خطبه چنان که در فيلم مي‌بينيد آيت الله هاشمي، بين زندگي در نقاط خوش آب و هوا و استفاده از زينت در مسجد، پل مي‌زند و نهايتاً مي‌گويد در مساجد بايد «مانور تجمل» اتفاق بيفتد.

 

اينکه ميان زينت و خوش‌بويي و خوش‌رويي در مساجد و زندگي در مناطق خوش آب و هوا، لب دريا و کوهستان که قبلاً طاغوت‌ها زندگي مي‌کردند و اکنون بايد مومنين، زندگي کنند چه ربطي وجود دارد! مساله‌اي است که بايد طرفداران ايشان پاسخ دهند.

 

اينکه حد و مرز اسراف که هاشمي مي‌گويد دقيقاً چقدر است و چگونه بين خانه‌هاي چندهزارمتري طرفداران ايشان و پرهيز از اسراف مي‌توان جمع بست، موضوعي است که حتماً جامعه از مومنين منظور هاشمي مطالبه خواهد کرد.

 

اما اگر فقط از همين زاويه به اين خطبه نگاه کنيم اتفاقا آن‌ها که هاشمي را تحريف مي‌کنند نزديکترين افراد به او هستند. سبک زندگي نزديکان و مديران هاشمي دقيقاً چقدر به ادعاي پرهيز از اسراف او در اين خطبه شبيه است؟ اصلاً اسراف را چه مي‌دانند؟ 

 

البته تحليل ديگري که مي‌توان ارائه کرد اين است که همه خانه‌هاي چندهزارمتري بعضي از وزرا و نزديکان و علاقه‌مندان مرحوم هاشمي مصداق همان «مسجد» است و بزرگي و رفاه و تجمل‌گرايي در آن، مصداق مانور تجمل در مسجد حساب مي‌شود. در غير اينصورت اگرچه اين خطبه سراسر تناقض است اما با استناد به همين بخش خطبه مي‌توان نزديک‌ترين افراد به تفکر هاشمي را اصلي‌ترين تحريف‌کنندگان او دانست.

 

سردار نقدي درباره شهردار محبوب هاشمي‌رفسنجاني اينطور مي‌گويد: «بعضي از اين‌که از فرصت مديريت براي خدمت استفاده کنند رفته بودند سراغ زر‌اندوزي. ايشان با ژيان به تهران آمد و يک خانه‌اي پيدا مي‌کند شش طبقه در بهترين نقاط تهران که زيرش استخر دارد. کسي که هيچي نداشته و بعد ظرف چند روز مي‌شود يک مسئول مهم در پايتخت، بعد خانه‌اش يکهو استخر دارد؛ از طبقه ششم مي‌آيد استخر و خانه مقابلش را نمي‌گذارد بسازند، بخاطر ويوي طبقه شش!»

 




Video Player






 


 







صحبت‌هاي سردار نقدي پيرامون تخلفات کرباسچي | دانلود فيلم 






 

به هرحال رؤياي آجري مستندي مبتني بر اسناد و روايت‌هاي دست اول است. اينکه يک جريان تنبل، پرهزينه و منفعت‌طلب، به صدا و سيما حمله مي‌کند و از ملت ايران طلبکار هست، نشان از همان تفکر پهلوي‌ها دارد. همان‌هايي که مردم را رعيت خود مي‌دانستند و زندگي اشرافي‌گري‌شان را با اصالت خون توجيه مي‌کردند.

 

درحالي خطبه مرحوم هاشمي‌رفسنجاني توجيه مي‌شود که برخي مسئولان دولتي با همان تفکر پهلوي، در قصرها و خانه‌هاي چندهزار متري زندگي مي‌کنند و مردم از فرط فقر، به دنبال اجاره پشت‌بام هستند.









اقاي روحانيمهارتورم به صداقت وتدبيرنياز داردنه مذاکرهوتحريف


 



کاريکاتور/ بي‌تدبيري دولت در گراني پوشک



13 شهريور 1397 - 14:21


کاريکاتور/ بي‌تدبيري دولت در گراني پوشک



مواضع دولت به نتايج انتخابات رياست‌جمهوري آمريکا که در آن پالس مذاکره مجدد مشهود است در حالي است که بعيد است دولتمردان آنهم پس از 7 سال آزمون و خطا به درک اين واقعيت نرسيده باشند که مهار تورم و حل بسياري از مشکلات امروز کشور به مذاکره يا تحريم ربطي ندارد و با اندکي تدبير قابل حت ل است.



سرويس سياسي-  

حجت‌الاسلام روحاني، رئيس‌‌جمهور ديروز چهارشنبه، (21 آبان) در جلسه هيئت دولت با‌ اشاره به نتيجه اعلام‌شده انتخابات رياست‌جمهوري در آمريکا گفت: رئيس‌جمهوري که همواره به‌دنبال تحقير ملت‌ها بود و صراحتاً اسم گاو شيرده را به‌ کار مي‌برد، در يک انتخابات با مخالفت قاطع مردم مواجه شد و اين بسيار حائز اهميت بود.
روحاني با‌ اشاره به پيروزي جو بايدن در انتخابات رياست‌جمهوري آمريکا گفت: اين آقايي که آمده از ابتداي تبليغات انتخابات گفته مي‌خواهيم به برجام برگرديم. خب ما که در داخل برجام بوديم و 1+4 هم داخل برجام بوده، حالا در تعهدات سستي کرده‌اند و ما هم متقابلاً تعهدات را کاهش داده‌ايم، ولي بالاخره همه در داخل برجام بوده‌ايم. اين برعهده آنهاست. اگر به وظيفه خود عمل کردند مي‌توانند راه جديدي عمل کنند. ما برنامه‌مان را در داخل کشور به اراده آنها پيوند نمي‌زنيم، بلکه برنامه ما به اصول ما پيوند خورده است.
روحاني تصريح کرد: اميدواريم مردم آمريکا شرايط را به‌گونه‌اي رقم بزنند که شاهد اين باشيم که کاخ سفيد بر مبناي منافع اين کشور و بدون تحقير ملت‌هاي ديگر و پايبندي به تعهدات خود به مسير درست برگردد.
وي با بيان اينکه ما هرکجا ببينيم که شرايط براي لغو تحريم آماده است از اين فرصت استفاده خواهيم کرد، گفت: هدف ما اين است تحريم ظالمانه لغو شود و به راحتي در تعامل در جهان باشيم و هدف اين است فشار تحريم را از شانه مردم برداريم. هر کجا فرصت فراهم باشد اقدامات و وظايف خودمان را انجام مي‌دهيم. کسي حق ندارد فرصت‌سوزي کند. بايد از فرصت‌ها بر مبناي منافع ملي و وحدت ملي استفاده کنيم.
پالس مجدد مذاکره به‌خاطر منافع ملي؟!
متأسفانه دولتمردان و جريان سياسي حامي ‌دولت ضمن خوش‌خيالي به پيروزي دموکرات‌ها اين تصور را دارند که اين حزب سياسي آمريکايي مي‌تواند حل‌المسائل کشور بوده و روي کار آمدن آنها فشار تحريم را منتفي خواهد کرد.
از اين رو پس از پيروزي «جو بايدن» در انتخابات آمريکا با بررسي مواضع برخي دولتمردان به راحتي مي‌توان دريافت که «پالس مذاکره» را با ذوق‌زدگي سياسي به طرف غربي که هنوز در کاخ سفيد مستقر نگرديده، به‌طور آشکارا ارسال مي‌کنند.
«محمدجواد ظريف» وزير امور خارجه ايران نيز در گفت‌وگو با شبکه خبري سي‌بي‌اس نيوز عنوان کرده بود که اظهارات اردوگاه بايدن اميدوار‌کننده‌تر است، اما بايد منتظر ماند و ديد. وي در پي سفرش به ونزوئلا در گفت‌وگويي تصريح کرد: مشخص است بين بايدن و ‌ترامپ تفاوت است.  
علاوه ‌بر روحاني و ظريف؛ «علي ربيعي» سخنگوي دولت نيز روز شنبه در يادداشتي تحت عنوان «ساکن ژانويه کاخ سفيد» در واکنش به انتخابات رياست‌جمهوري آمريکا نوشت: «به تفاوت بالقوه روساي‌جمهور آمريکا بي‌توجه نيستيم» و «آمريکا مي‌تواند به خط‌مشي عاقلانه برگردد.»
همچنين اسحاق جهانگيري معاون اول رئيس‌جمهور و محمود واعظي رئيس‌دفتر رئيس‌جمهور نيز در واکنش به نتايج انتخابات رياست جمهوري آمريکا موضع معنا داري داشتند که به‌نظر مي‌رسد که پاستورنشينان به نوعي با ارسال پالس مذاکره از  نامزد پيروز انتخابات آمريکا مي‌خواهند پاي ميز مذاکره بيايد.
برهوت تدبير و سراب مذاکره
اين در حالي است که رسانه‌ها و رومه‌هاي زنجيره‌اي حامي‌ دولت نيز طي روزهاي گذشته با هيجان و ذوق‌زدگي تمام تيتر صفحه نخست خود را به «جو بايدن» اختصاص داده و او را بازگشت اميد به ايران و راه‌گشاي برون رفت از بن‌بست موجود عنوان کردند.
مدعيان اصلاحات که طي 7 سال گذشته همه مسائل اقتصادي کشور را به آمريکا و برجام گره‌زده  و سفره مردم را هر روز کوچک‌تر از روز قبل کرده‌اند، اين روزها  بار ديگر به انتخابات آمريکا دخيل بسته و آينده اقتصاد کشور را در پيروزي اين يا آن نامزد رياست‌جمهوري آمريکا جست‌وجو مي‌کند. اين جريان سياسي که هيچ  برنامه‌اي براي برون رفت مشکلات کشور ندارند در تلاشند  با ايجاد دوقطبي مخرب ديگري و دادن آدرس غلط کشور را وارد دور باطل تازه‌اي کنند.
نکته قابل تأمل اينکه خوش خيالي تأسف‌بار دولتمردان و جريان سياسي حامي‌دولت به نامزد پيروز حزب دموکرات‌هاي آمريکا براي مذاکره و حل مشکلات کشور درحالي است که مواضع بايدن به خوبي نشان مي‌دهد دولت محترم بار ديگر در برهوت تدبير به‌دنبال سراب است.
ادعاي بازگشت بايدن
به برجام، گشايش
يا تشديد محدوديت‌ها؟!
بايدن در 13 سپتامبر سال جاري يادداشتي را در سي‌ان‌ان منتشر کرد که به موضوع ايران اختصاص داشت. او تيتر يادداشتش را اين‌گونه انتخاب کرد: «راه هوشمندانه‌تري براي سخت‌گيري بر ايران وجود دارد.» بايدن در اين يادداشت بازگشت به برجام را آغازي براي تشديد محدوديت‌هاي هسته‌اي و برجامي عنوان کرده و فشار بيشتر بر ايران در حوزه‌هاي ديگر نظير موشکي، منطقه‌اي و حقوق بشري را در چشم‌انداز خود متصور است. به عبارتي، بايدن هدف از بازگشت به برجام را نه رفع تحريم‌ها، بلکه اجماع‌سازي عليه ايران و فشار بر تهران در حوزه‌هاي متنوع است.
 از سوي ديگر کارشناسان معتقدند  هيجان و ذوق‌زدگي برخي در داخل و بزک بايدن توسط اين جريان و همچنين از سوي ديگر اتخاذ سياست‌هاي نادرست و ارسال پالس مذاکره نه‌تنها گره‌اي از کار کشور باز نمي‌کند، بلکه ميدان و دست دموکرات‌ها را براي اعمال فشارهاي بيشتر باز مي‌کند.
7 سال گره زدن
معيشت مردم به مذاکره
کافي نيست؟!
اين درحالي است که بعيد است دولتمردان آن‌هم پس از 7 سال آزمون و خطا به درک اين واقعيت نرسيده باشند که مهار تورم و حل بسياري از مشکلات امروز کشور به مذاکره و تحريم ربطي ندارد و با اندکي تدبير قابل حل است.
به عقيده کارشناسان هرچند شيوع ويروس کرونا را شايد در ماه‌هاي اسفند و فروردين 99 بتوان در زمينه افت اقتصادي کشور تأثيرگذار ارزيابي کرد اما در ماه‌هاي بعد از آن اين بيماري در سطحي گسترده کنترل و مديريت
شد.
در سطحي ديگر بايد توجه داشته باشيم که تحريم‌ها سنگين‌تر نشده و هرچه زمان سپري مي‌شود، راه‌هايي براي مقابله با آنها در دسترس قرار مي‌گيرد.
بسياري از مسائل کنوني اقتصاد به هيچ عنوان ارتباط مستقيمي‌ با تحريم ندارد و بخش عمده مشکلات کشور را بايد در عدم مسئوليت‌پذيري و کم‌کاري دولت در مسائل کلان اقتصاد کشور مورد ارزيابي قرار داد.
در سطوح مختلف همانند خودرو، بورس، افزايش قيمت کالاها و. بايد دولت وارد عرصه شود، سياست‌هاي غلط اقتصادي که ريزشي غيرطبيعي را در بازار بورس ايران به همراه داشت، تأثيري عميق بر کاهش اعتماد شهروندان بر جاي گذاشته است.
همچنين يکي از مهم‌ترين مشکلات اقتصادي مردم در شرايط کنوني مربوط به حوزه مسکن است که شواهد نشان مي‌دهد ارتباط چنداني هم به تحريم‌ها ندارد. چه اينکه کشور ما از لحاظ تعداد و کيفيت مهندسان، جزو کشورهايي است که سرمايه انساني خوبي دارند و از طرف ديگر، مواد اوليه ساختماني نيز عمدتاً در داخل توليد مي‌شود.
آمارهاي منتشر شده از سوي توليدکنندگان مواد اوليه ساختماني در اين زمينه به خوبي  نشان مي‌دهد که صنايع داخلي توانسته‌اند فارغ از تحريم‌ها هم توليد خود را افزايش دهند و هم صادرات داشته باشند؛ به همين دليل مي‌توان گفت مشکل مسکن را بدون در نظر گرفتن مشکلات ناشي از تحريم مي‌توان رفع نمود؛ اين موارد نشان مي‌دهد که علت مشکلات مسکن را نه در تحريم که بايد در رفتار خود دولت طي هفت سال گذشته جست‌وجو کرد.
علاج مشکلات اندکي تدبير است نه مذاکره
رهبر معظم انقلاب اسلامي هم 13 آبان سال جاري در سخنراني تلويزيوني به مناسبت سالروز ولادت پيامبر اعظم(ص) و امام صادق(ع) به اين نکته‌ اشاره کرده و فرمودند: «خيلي از مشکلات کنونيِ ما ربطي هم به تحريم و مانند اين چيز‌ها ندارد؛ مربوط به خود ما است، مربوط به ناهماهنگي‌ها است. اين گراني‌هاي اخير واقعاًً توجيه ندارد؛ بسياري از اين گراني‌هاي اخير واقعاًً توجيه ندارد؛ بايد علاج بشود و قابل علاج است؛ بايستي مسئولين با هماهنگي علاج کنند. گراني‌هاي بي‌دليلي است، هيچ استدلالي پشت اين گراني‌ها وجود ندارد؛ و جنس هم هست؛ هم وزارت صمت، هم مسئولين تعزيرات، هم بسيج، هم بعضي از دستگاه‌هاي ديگري که مرتبط با قضيّه هستند، [مثل] گمرک و ديگران، با همديگر همکاري کنند و اين مشکل را از جلوي پاي مردم بردارند؛ همه‌ اين‌ها قابل کنترل است؛ بنابراين با مديريّت هماهنگ دستگاه‌ها اين مشکلات قابل برطرف شدن است.»







 






کاريکاتور/ آمريکاي هيزم‌کش، آتش‌بيار آشوب و حامي فتنه



(يادداشت روز)




 

 

بدترين نوع برخورد با موضوع «جهاد تبيين» لوث کردن آن است. بازي کردن با کلمات و از معنا تهي کردن عبارات عميق با تکرار کردن‌هاي سطحي، بدون ايده و برنامه‌اي واقعي و اجرايي. اين نوع از برخورد را با موضوعات مختلف، متاسفانه بارها ديده‌ايم. عبارتي مدتي بر سر زبان‌ها مي‌افتد و از هر تريبوني و از سوي هر کسي چيزکي درباره آن گفته مي‌شود. موجي کوتاه و مقطعي، که مي‌آيد و مي‌رود و چنان فراموش مي‌شود که گويا هرگز نبوده است. 

حال آنکه اين جهاد مربوط به ديروز و امروز نيست و تا تقابل جبهه حق و باطل وجود دارد، اين جهاد نيز وجود خواهد داشت. اگر امروز رهبر انقلاب بارها از ضرورت و فوريت جهاد تبيين سخن مي‌گويند و از متوليان اين حوزه به نوعي ابراز گلايه همراه با مطالبه مي‌کنند، ناشي از کم‌کاري و بي‌توجهي نسبت به اين جبهه در سال‌هاي گذشته است. چاره اين غفلت نيز قرارگاه ‌بازي نيست. 

رسانه‌ها ابزار و متولي اصلي اين قضيه هستند. صدا و سيما به عنوان رسانه فراگير و اصلي کشور بيشترين مسئوليت و نقش را در اين ميدان دارد. متاسفانه و منصفانه بايد اذعان کرد تاکنون کارنامه اين نهاد در اين جهاد چندان قابل قبول نيست و با وضعيتي که در آن به سر مي‌بريم و ااماتش، تطابق ندارد. صداوسيما به جاي عمق‌بخشي و حرکت رو به جلو، بيشتر به گسترش عرضي خود پرداخته و شبکه پشت شبکه ايجاد کرده است. شبکه‌هاي انبوه که برنامه‌هاي اثرگذار و هدفمند در آنها موردي ديده مي‌شود و مي‌توان گفت در بسياري از موارد چيزي پخش مي‌شود تا چيزي پخش شده باشد و صفحه تلويزيون برفکي نباشد. جاي خالي يک مرکزيت فکور و منسجم که براي کل جريان توليد و پخش در اين سازمان عريض و تطويل برنامه و هدف داشته باشد، به‌شدت محسوس است که اميد است اين نقيصه در دور جديد برطرف شود.

وقتي سخن از جهاد به ميان مي‌آيد، به‌صورت طبيعي و منطقي مولفه‌ها و عناصر مختلفي به ذهن متبادر مي‌شوند که اصلي‌ترين آنها رزمندگان يا همان نيروي انساني اين ميدان است؛ از فرماندهان ارشد گرفته تا فرماندهان ميداني و رزمندگان صف. فرض کنيد دشمن به گوشه‌اي از کشور کند. آيا مي‌توان به شيوه اداري و کارمندي با دشمن جنگيد؟ عده‌اي ساعت 8 يا در بهترين حالت 7 صبح به جبهه بروند و تا ساعت 14 يا لطف کرده با اضافه‌کاري تا 16 و 17 بجنگند و بعد جبهه را ترک کنند؟! منظور از اين ساده‌‌سازي و مقايسه آن است که بدانيم جهاد تبيين نيز ميداني لاينقطع است و از چندين و چند منظر نه تنها دشواري و اامات کمتري از جهاد نظامي ندارد بلکه خطيرتر نيز هست. با روحيه کارمندي - به معناي متداول و نه وماً صحيح آن- نمي‌توان جهاد تبيين را پيش برد. به درستي گفته مي‌شود که يکي از دلايل ناکارآمدي و ضعف شديد و مزمن صنعت خودرو‌سازي در کشور، مشکل نيروي انساني مازادي است که بودن آنها نه تنها کمکي به اين صنعت و توليد خودرو نمي‌کند بلکه يکي از عوامل افزايش هزينه توليد است که اين هزينه سربار در نهايت از جيب مشتري برداشت مي‌شود. اين وضعيت در مورد صدا و سيما نيز صادق است. چند ده هزار کارمند و حقوق‌بگير که اين نهاد را از يک سازمان رسانه‌اي چابک و منعطف تبديل به اداره‌اي بزرگ و بوروکراتيک کرده که به طرز عجيب و در عين حال قابل تاملي، بخش قابل توجهي از توليدات خود را به‌صورت قرارداد برون‌سپاري کرده است. البته که سفارش توليد به افراد کارآمد و هم‌راستا با اهداف و سياست‌هاي سازمان مسئله مذمومي نيست اما سؤال اينجاست که نسبت اين سفارش با اين همه حقوق‌بگير چيست؟

مرحوم نادر ابراهيمي در جلد دوم کتاب زيبا و مهجور «سه ديدار با مردي که از فراسوي باور ما مي‌آمد» (رماني درخصوص حضرت امام خميني) ملاقات امام با آيت‌الله کاشاني را روايت مي‌کند. آقاي کاشاني طي اين مکالمه به امام مي‌گويد: «عجب! شما جرئت مي‌کنيد در حوزه علميه قم رومه بخوانيد؟ آنجا کسان بسياري بودند که رومه را نجس مي‌دانستند.» اين جمله احتمالاً محصول تخيل نويسنده است اما ردي از يک درد را در خود دارد. امروز ديگر کسي رومه را نجس نمي‌داند اما بزرگان و اهل تفکر - چه در حوزه و چه در دانشگاه- چقدر اهل رسانه‌اند، اامات آن را مي‌شناسند و به اين ميدان جهاد ورود کرده‌اند؟ کسي منکر زحمات و تلاش‌ها نيست اما نسبت آنچه مي‌بينيم با پتانسيل و توان صاحبان ‌انديشه و اهل علم و معرفت چقدر بوده و آيا مطلوب است؟

جهاد همان‌طور که از نامش پيداست در برابر دشمن است. آن که لباس رزم مي‌پوشد و عازم ميدان نبرد مي‌شود، مي‌داند که رنج و سختي رزم، کمترين هزينه جهاد است. جهاد، جراحت دارد، اسارت و در نهايت شهادت. جهاد تبيين نيز هزينه‌هاي خاص خود را دارد. ميدان اين جهاد مغز و روح و روان انسان‌هاست و ضربات متقابل در اين نواحي نواخته مي‌شود. آن که پا در ميدان جهاد تبيين مي‌گذارد بايد شهامت و جسارت ضربات دشمن را داشته باشد. دشمني که در جنگ نظامي هيچ مرزي براي خود نمي‌شناسد و نشان داده از بکار بردن سلاح شيميايي و حتي اتمي نيز ابايي نداشته، در اين ميدان نيز هيچ حد و مرز اخلاقي براي خود قائل نيست. اينجاست که با دروغ و تحريف و تهمت و هر آنچه مي‌توانند و در چنته دارند به جبهه مقابل هجوم مي‌آورند تا اولاً جهادگران را منفعل و يا در چشم مردم وارونه جلوه دهند- با برچسب‌هايي همچون تندرو، کاسب تحريم، راديکال، بي‌منطق، دگم و.- ثانياً ديگران را از ورود به اين عرصه بازدارند و اين پيام را مخابره کنند که اگر در ميدان جهاد تبيين پاي گذاشتيد بايد دست از آبرو، اعتبار، آسايش و آرامش خود و حتي نزديکانتان بشوييد. اينجاست که اجر جهاد تبيين معلوم مي‌شود و شايد بتوان گفت اين نيز سندي است بر چرايي «مداد العلماء افضل من دماء الشهداء». اينجاست که حضرت امام(ره) مي‌فرمايند: «ارزش قلم به غايتي است که براي او قلم زده مي‏شود. خطر قلم بيشتر از مسلسل است. و خطر بيان بيشتر از توپ و‌ تانک است. و خطر علم بيشتر از همه اينهاست لکن اگر به خدمت خلق باشد و به دستور انسان باشد و در خدمت انسان باشد. تمام اينها ارزش پيدا مي‏کند.» (صحيفه امام، ج13، ص‏449)

هميشه در ميادين نبرد کساني بوده و هستند که خود را به دشمن مي‌فروشند. آنچنان حقيرند که کمتر نامي از آنها حتي به عنوان خائن برجاي مي‌ماند اما اغلب تاثيراتي بزرگ و تعيين‌کننده دارند. کارشان حقير است. چيزکي مي‌گيرند و رخنه‌اي براي ورود مخفيانه دشمن ايجاد مي‌کنند يا در گرماگرم نبرد تيري از پشت زده و فرمانده‌اي دلير را بر زمين مي‌اندازند. اگر مزد اين خيانت گلوله دشمن براي پاک‌کردن ردپا نباشد در نهايت، قديم، اسبي يا کيسه‌اي زر بود و امروز قبول پناهندگي زير بيرق دشمن يا پولي دست به دست شده در حسابي براي گذران چند صباحي در لهو و لعب. 

داستان اين مزدوران دشمن در ميدان نبرد تبيين و تحريف خود ماجرايي مفصل است که پرداختن به آن مجالي ديگر مي‌طلبد و عجالتاً از زبان نادر بايد گفت: «در ميانِ ما چه کسي هست که نداند که آنچه ما مي‌کشيم، نه مستقيماً از جانبِ اجانب، که از جانبِ سرسپردگانِ ايشان است. ارباب، اگر نوکرِ خوش خدمتِ حلقه به گوش نداشته باشد، چگونه مي‌تواند اربابي کند؟ چگونه مي‌تواند خانه به خانه، سيه بختي و درماندگي را صاحب خانه کند و صاحب‌خانه‌هاي راستين را آواره و درمانده کند و به تکدّي و خفّت بکشاند؟

اين بيگانه‌پرستانند که مي‌کوشند سلطه‌ ننگينِ بيگانه را بر اين بهشتِ خدايي، اين آب و خاکِ منحصر، تثبيت کنند و دوام ببخشند، و خود، سر در آخورِ اجانب، به علوفه‌ چند روزه رضا بدهند. اين مُزدبگيران و خودفروختگانِ نامردند که در هر نهضتي نفوذ مي‌کنند و آن را به اضمحلال مي‌کشانند و آنگاه بر مُرده لگدمال شده آن نهضت بِشکن مي‌زنند و مي‌رقصند و شادي مي‌کنند.»

 

محمد صرفي


آخرین جستجو ها